خلاصه داستان: «غریب» به روایت بخشی از زندگی شهید محمد بروجردی در کردستان و شیوه فرماندهی منحصر به فرد او در اتحاد مردم و رفع شرایط بحران پرداخته است. در سال ۱۳۵۸ با آغاز ناآرامیها در کردستان به دست احزاب کومله و دموکرات، محمد بروجردی از طرف امام (ره) مأموریت مییابد تا بهعنوان فرمانده سپاه کردستان وضعیت را به حالت عادی بازگرداند.
خلاصه داستان: قادر، آجرکار اهل سردشت در غرب ایران که همسرش فرزند چهارم خود را باردار است، ناگهان در میان جنایت جنگی رژیم صدام قرار گرفت. در 28 ژوئن 1987، جنگنده های عراقی بمب های گاز خردل را پرتاب کردند.
خلاصه داستان: داوود تمام درآمد خود را از یک شغل کارخانه روی قمار آنلاین فوتبال شرط میبندد. بدون باخت در هیچ بازی، شرط میبندد تا جان و عشقش را از دست بدهد.